نشست سران 8 کشور صنعتی جهان روز جمعه 19 تیر (10 جولای) در حالی در شهر آکوئیلای ایتالیا به کار خود پایان داد که طیف وسیع و متنوعی از مسائل همچون بحران جهانی اقتصادی و مالی، امنیت غذایی، مقابله با تغییرات اقلیمی، آزاد سازی تجارت جهانی، مبارزه با پدیده تروریسم، وضعیت پیرامون برنامه هسته ای ایران، مسائل خاورمیانه، آفریقا و آمریکای لاتین، انرژی و برخی مسائل دیگر را مورد بحث و تبادل نظر قرار داد.
اعضای گروه 8 یکبار دیگر گردهم جمع آمده بودند تا با بحث و تبادل نظر درباره بحرانهای فعلی بین المللی در بخشهای اقتصادی، مالی، تجاری، سیاسی و محیط زیستی، راه حل هایی جهانی برای این مسائل بیابند، ولی شواهد گویای آن است که این نشست با تردید، نگرانی ها و ابهاماتی همراه بوده است.
نشست مذکور تحت شرایطی در ایتالیا برگزار شد که برخی از این کشورها خود با رکود اقتصادی دست به گریبان هستند و برخی دیگر نیز در شرف ورود به شرایط رکود هستند. هرچند از سوی برخی از کشورها ادعا می شود که گروه 8 به خاطر قدرت اقتصادی اش، بسیاری از نهادهای بین المللی را تحت الشعاع نفوذ خود قرار داده، اما بروز بحرانهای مالی و اقتصادی جهان در اواخر سال 2008 و عملکرد ضعیف این گروه در این زمینه، صحت این ادعا را مورد تردید قرار داد به شکلی که برخی از صاحب نظران اقتصادی نظیر رئیس بانک جهانی با انتقاد از نحوه عملکرد این گروه اعلام نموده است که گروه 8 کارایی خود را در مدیریت اقتصاد جهان از دست داده است.
نشست گروه 8 در ایتالیا نه فقط در امور اقتصادی نتیجه ای به همراه نداشت، بلکه اختلاف نظرات کشورهای عضو گروه درباره برخی مسائل سیاسی از جمله ایران، خاورمیانه، فلسطین، آزمایشهای موشکی اخیر کره شمالی، افغانستان و پاکستان نیز بر اجلاس سایه افکنده بود. بنابراین گروه 8 بسیاری از اولویتهای نشست خود در آکوئیلای ایتالیا از قبیل مذاکرات تجاری، تغییرات جوی و بحث ایران را به نشست گروههای بزرگتر در آینده موکول کردند. در واقع نشست ایتالیا به زعم بسیاری از ناظران و تحلیلگران سیاسی دستاوردهای موفق دیپلماتیکی را به همراه نداشت.
با وجود اینکه نشستهای سالانه گروه 8، به عنوان نشست یک نهاد رسمی بین المللی محسوب نمی شود و قطعنامه های آن لازم الاجرا نیست، اما همواره طی سالیان اخیر انتقاداتی نیز نسبت به آن مطرح بوده است. عملکرد ضعیف این گروه در اجلاس پیشین برای حل و فصل چالشهایی مانند جنگ در افغانستان، رکود مالی، فقر در آفریقا و تغییرات جوی و آب و هوایی سبب شده است انتقادات جدی و شدیدی نسبت به دستاوردهای این گونه اجلاس که با هزینه های بسیار سنگین مالی و امنیتی برگزار می شود را به وجود آورد.
قدرتهای جهانی از زمان تشکیل گروه هشت در سال 1975، تبادلات بازرگانی را بین خود تقسیم کرده اند و دو سوم تولیدات اقتصادی جهان را در اختیار دارند، بدون توجه به اینکه به دیگر نقشهای خود در زمینه مسائل نظامی و آلودگی محیط زیست اهمیت بدهند.
یکی از انتقادات جدی و اساسی متوجه گروه 8 همانا عدم عضویت اقتصادهای نوظهور و کشورهای بزرگ دیگر از جمله چین، هند، برزیل، آفریقای جنوبی و اسپانیا است. رهبران کشورهای در حال توسعه در نشست اخیر با به چالش کشیدن سلطه طلبی اقتصادی گروه 8 خواستار افزایش نقش خود در مدیریت اقتصادی جهان شدند. آنان با این درخواست سلطه کشورهای غربی و صنعتی بر مدیریت اقصادی جهان را با چالشهای جدی روبرو کرده اند.
رهبران گروه 8 به خوبی بر این واقعیت وقوف دارند که این گروه بدون مشارکت و همکاری کشورهای بزرگ نوظهور و درحال توسعه توانایی حل چالشها و بحرانهای بزرگ اقتصادی جهان را نخواهند داشت. از این رو دعوت سران گروه هشت از رهبران چین، هند، برزیل، مکزیک و آفریقای جنوبی برای حضور در نشست این گروه به این معناست که جهان صنعتی و توسعه یافته برای حل بحرانها و چالشهای مالی و اقتصادی به کشورهای بزرگ در حال توسعه وابسته است و آنان نقش موثری در حل بحرانهایی از جمله تغییرات آب و هوایی، رشد اقتصادی و تجارت آزاد دارند. از این رو رهبران کشورهای آلمان و فرانسه خواستار گسترش گروه 8 به گروه 14 شده و این ایده را در نشست ایتالیا مطرح کردند.
شاید بتوان ادعا نمود که نشست سران گروه 8 در شهر زلزله زده آکوئیلای ایتالیا، به تعبیری همان تاثیرات زلزله منتهی در ابعاد سیاسی را برای ساختار ناکارآمد این گروه در برداشت و شاید بتوان آن را آخرین نشست سران گروه 8 قلمداد کرد. باید سران این گروه به فکر ترمیم و تعویض این سازوکار با سازوکارهای دیگری باشند. برخی معتقدند که گروه 8 دیگر جهان را نمایندگی نمی کند و باید جای خود را به گروههای دیگری در قالب گروه 14 و یا گروه 20 بدهد. به دیگر سخن موجودیت گروه 8 زیر علامت سئوال جدی قرار گرفته است. وضعیت انحصار طلبانه حاکم بر گروه هشت باید دستخوش تحول گردیده و این مجموعه باید به سمت دموکراتیزه شدن سوق یافته و درهای خود را بر روی دیگر کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه بگشاید.
هرچند نگاهی گذرا به عملکردهای قبلی گروه کشورهای با اصطلاح برتر اقتصادی یا صنعتی نشان می دهد که تلاش صرفا چندین کشور محدود صنعتی برای از بین بردن مشکلات عدیده ای که در حقیقت نتیجه سیاستهای یکجانبه خود این کشورهاست ، نمی تواند اثر بخش باشد. تجربه و سابقه رفتاری این گروهها گویای آن است که آنان فقط به دنبال تامین منافع اقتصادی خود و نه کشورهای دیگر هستند. این کشورها طی یک دهه گذشته فقط به اصول بازار آزاد معتقد بوده اند و این اصول نیز صرفا می تواند به منافع کشورهای توانمند اقتصادی و نه دیگر کشورها کمک کند.
تحقیقا گروه 8 که خواستار گسترش حوزه جغرافیایی خود به گروه 14 یا 20 عضوی است با بحرانی ساختاری روبرو است. زیرا تصمیمات درباره بسیاری از مسائل کلیدی از راه های گذر از بحرانهای مالی و اقتصادی تا مسائل زیست محیطی و مشکلات تجارت جهانی را به نشستهای آینده دیگر گروهها موکول نمود. وظیفه اصلی گروه 8 گفتگو و تبادل نظر درباره مسائل راهبردی و امنیتی است و اگر رهبران 8 قدرت اقتصادی جهان نتوانند نظر واحدی را درباره مسائل راهبردی اتخاذ کنند موجودیت خود را به نوعی زیر سئوال برده اند.
کلام آخر اینکه جامعه بین المللی امروزه به خوبی دریافته است که گروههای 8، 14 یا 20 در عمل نمی توانند تصمیمی اتخاذ کنند که برای 192 کشور قابل اجراء باشد و در دنیایی که سریعا به سمت جهانی شدن گام برمی دارد؛ اگر چه 14 کشور 60 درصد اقتصاد جهان را نمایندگی می کنند، اما بازهم قادر نخواهند بود تصمیماتی اتخاذ کنند که دیگران ملزم به اجرای آن باشند مگر اینکه در فرایند رایزنی ها، مذاکرات و تصمیم سازی برای آنان نقش و جایگاهی مناسب و شایسته قائل باشند.
نظر شما